حدیث جون....نفس مامان و باباشحدیث جون....نفس مامان و باباش، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

پرنسس حدیث

ملکه من

ﺩﺭﻗﻠــــــــبــــم فـﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾــــــــــــﯽﻣﯿﮑـنی ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﻧﺎﺋﺐﺍﻟﺴﻠﻄﻨﻪ ﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺪ ﭼﻪﻟﺬﺗــــــــــــــــﯽ ﺩﺍﺭﺩ بـﻬﺘﺮﯾﻦ ملکه  ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺍﺷــــــــــﺘﻦ  ...
26 دی 1395

تولد پرنسس زمستونی

.: حدیث جون....ناناز مامان و باباش تا این لحظه ، 4 سال  سن دارد   دخترم حدیث جون امسال در استانه تولد چهار سالگی با انتخاب خودت تم تولدت شد ادم برفی یه هفته باهم بریدیم و چسب زدیم باهم خرید رفتیم باهم فک کردیم حتی چیدن این پاپ کورن ها هم نظر توبود حتی این کیک رو هم باهم پختیم اینم شاممون بود اینم کادوهای تولدت ...
26 دی 1395

تولدت مبارک

چهار سال گذشت چه زود ..چه تند چه روز هایی که منتظر بودم به صدا ها و حرکات واکنش نشون بدی برام بخندی چه روز هایی که منتظر بودم راه بری چقدر منتظر بودم وقتی زنگ تلفن خونه شنیده میشه بدویی و بری جواب بدی چقدر منتظر بود قد بکشی و فلان لباس اندازه ات بشه چه قدر منتظر بودم و تو بزرگ شدی و من همچنان منتظر بودم ... چهار سال گذشت ... هر روز و هرساعت خدا رو شکر کردم ...بخاطر حضورت ...بخاطر گرمی نفسات چهار سال با تمام لحظات خوبش با تمام شیطنت هات  باهمهی به دنبالت پابه پا اومدن باتو گذشت چهار سال از اولین دیدار ما تو اتاق عمل اون اتاق سرد و سبز گذشت تو گریه میکردی و ...
26 دی 1395

یلدا شب دوم...

  تقویم ها هیچ کاره اند . . . کافی ست تو دستت را در دستانم بگذاری فصل ها عوض می شوند .   شب دوم یلدا که مصادف شد با به دنیا اومدن فاطمه جون شب یلدا خونه مامان جون بودیم و جای مامان جون و زن عمو خالی بود... کیک پای سفره رو مامان حدیث پزونده #کیک شیفون چسب روی بینیت هم برای اصابت بینی به در کمد هستش       ...
2 دی 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرنسس حدیث می باشد